تنظیمات استایل سایت

انتخاب نوع نمایش

  • Full
  • Boxed

انتخاب رنگ

  • skyblue
  • green
  • blue
  • coral
  • cyan
  • eggplant
  • pink
  • slateblue
  • gold
  • red

جایگاه عشق و مشاوره ازدواج(دکترسپهرتاج)

جایگاه عشق و مشاوره ازدواج
دکتر سپهرتاج- روانپزشک

عشق واژه‌ای دوست‌داشتنی است. احساسی که از دیرباز الهام‌بخش هنر، ادبیات و فلسفه بوده و در زندگی روزمره نیز معنابخش روابط انسانی است. شاید جمله‌ی «I love you» یکی از زیباترین و انرژی‌بخش‌ترین جملاتی باشد که انسان می‌تواند بشنود. در فرهنگ لغت دهخدا، عشق ” درگذشتن از حد در دوستی و محبتی که بر عقل غلبه کند” و در فرهنگ معین، “به شدت دوست داشتن، دلدادگی و شیفتگی” معنا شده است. برخی دیگر، عشق را سایه ای در یک خیال یا آرزویی سرکش و گاهی محال تعریف کرده اند.
در شرایط مختلف عشق معانی متفاوتی دارد، عشق به فرزند، عشق عرفانی، عشق مذهبی، عشق در فلسفه، اما منظور از عشق در این نگارش، عشق رمانتیک که برگرفته از احساس و جاذبه جنسی است، می باشد.
امروزه علوم اعصاب نشان داده‌اند که سرچشمه واقعی عشق در مغز است. جایی که شبکه‌های عصبی و پیام‌رسان‌های مغزی دلبستگی و تجربه عاطفی را شکل می‌دهند. با آغاز دلبستگی، دوپامین، سروتونین و نورآدرنالین در قسمت هایی از مغز افزایش می‌یابد و موجب هیجان، تپش قلب، بی‌قراری شیرین و تمرکز شدید بر معشوق می‌شود. ما نخستین بار این حالت را با قلب احساس می‌کنیم. زیرا قلب نخستین جایگاهی است که پیام‌های مغزی را دریافت کرده و با تپش و ضرباهنگ خود آن را بر پرده نازک دل به نمایش می گذارد. به همین دلیل است که قلب نماد عشق دانسته می‌شود، در حالی که سرچشمه اصلی عشق در مغز است.

در روان‌شناسی عشق معمولاً شامل دو مرحله است: مرحله نخست عشق رمانتیک است که با کشش، هیجان شدید و ایده‌آل‌سازی همراه است و معمولاً چند ماه تا حداکثر دو سال دوام دارد. مرحله دوم عشق بالغ و پایدار است که بر شناخت واقعیت‌های بیرونی و حقیقت‌های درونی استوار می‌شود. استرنبرگ نیز سه عنصر شور، صمیمیت و تعهد را پایه‌های عشق کامل معرفی می‌کند. در سنت فلسفی، افلاطون عشق را میل به کمال می‌دانست، اریک فروم آن را هنری قابل یادگیری توصیف می‌کرد، و بسیاری از متفکران اگزیستانسیالیست عشق را راهی برای رهایی انسان از تنهایی بنیادی‌اش می‌دیدند.

در این میان، نگاه مارسل پروست نویسنده برجسته سده بیستم اهمیت ویژه‌ای دارد. پروست باور داشت که انسان‌ها در آغاز نه عاشق فرد واقعی، بلکه عاشق تصویری از خودشان می‌شوند که دیگری می بینند. چند ویژگی ظاهری اما محدود از خود در طرف مقابل می بینند اما بقیه ویژگی ها تحت تأثیر آن قرار گرفته و نادیده می مانند، با سرعت این ویژگی‌ها را کل خصوصیات مورد نیاز، تعمیم می‌دهد و شخصیتی کامل و خیالی از معشوق در ذهن خود می‌سازند. از نظر پروست، عشق اولیه بیشتر انعکاس نیازها، آرزوها و ویژگی های درونی خود ماست تا ویژگی هایی که در دیگری وجود دارد. این تصویر ذهنی ممکن است با واقعیت ها و حقیقت های درونی معشوق مشترک نباشد. بنابرین دیر یا زود تفاوت‌های واقعی آشکار می‌شوند و خیال‌پردازی اولیه را به چالش می‌کشند.

از دیدگاه من، چه فرد عاشق تصویر درونی‌ خود باشد و چه عاشق شخصی بیرونی، اگر نتواند به لایه‌های مختلف شخصیت طرف مقابل دسترسی پیدا کند و از منطق و شناخت آگاهانه بهره ببرد، عشق او پایدار نخواهد ماند. تنها زمانی عشق می‌تواند ماندگار شود که از مرحله هیجان اولیه گذر کند و با شناختی دقیق‌تر، صادقانه‌تر و واقع‌بینانه‌تر همراه گردد. گذر از خیال‌پردازی به شناخت، همان مسیری است که عشق رمانتیک را به رابطه‌ای عمیق و بالغ تبدیل می‌کند. شناخت و دستیابی به لایه های درونی یکدیگر نیاز به آموزش و یادگیری دارد.

عشق زمانی حقیقی و ماندگار می‌شود که فرد، با شناخت کامل ویژگی‌ها، تفاوت‌ها، توانایی‌ها و محدودیت‌های طرف مقابل، دست یابد تا بتواند او را به دوست داشتن و عشقی ماندگار برسد. هیچ دو انسانی حتی دوقلوهای همسان، کاملاً مشابه نیستند. پس هدف یافتن مشترکات کافی است نه شباهت کامل. منطق و اندیشه ایجاب می‌کند که وقتی دو نفر به یکدیگر گرایش عاشقانه پیدا کردند و اشتراکات اصلی را یافتند، تفاوت‌ها را نیز بیابند و آن ها را بپذیرند و هر یک تلاش کند خود را با ویژگی‌های دیگری هماهنگ و نزدیک تر نماید. اگر ارزش‌ها، سبک‌های شخصیتی و اهداف زندگی هماهنگ باشند، رابطه وارد مرحله بلوغ عقلی و عاطفی می‌شود. در غیر این صورت چالش‌ها آغاز شده و افراد ممکن است یکدیگر را به عوض شدن متهم کنند، با این که با مجذوب شدن چند ویژگی اولیه، بقیه ویژگی های خیالی، نادیده مانده اند، نه این که تغییر کرده اند.

در این راستا مشاوره پیش از ازدواج اهمیت می‌یابد. مشاوره می‌تواند از تصمیم‌های هیجانی جلوگیری کند و افراد را به سمت شناخت ویژگی های نهفته، رهنمون سازند تا با شناختی جامع‌تر و عشقی پایدارتر، زندگی مشترک را آغاز کنند. شناخت اصولی نیازمند گفت‌وگو، مشاهده رفتار در موقعیت‌های مختلف و ارزیابی سبک دلبستگی، مهارت‌های ارتباطی، ارزش‌ها، همکاری روزمره و مالی، تعهد، احترام متقابل، توان حل اختلاف، اهداف مشترک، حمایت خانوادگی و ایجاد احساس امنیت عاطفی است که با آموزش های اصولی مجموعه این عوامل عشق را از تجربه‌ای گذرا و هیجانی به رابطه‌ای پایدار تبدیل کنند و راه را برای انتخابی سالم‌تر و آینده‌ای مطمئن‌تر هموار می‌سازند.

آگاهی رمز موفقیت
شیراز، میدان دانشجو
۰۹۳۶۴۲۰۹۰۶۶

دسته بندی : مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.