دکتر سپهرتاج روانپزشک شیراز ، کشور آمریکا طی ۵ قرن گذشته پا به عرصه وجود گذاشته و بعضا سیاستمداران و مدیران دانش بنیان مهاجر با استفاده از نخبگان، قوانین و مقرراتی را تدوین کردند که جامعه با تبعیت از ان از بی نظمی و خودسری به سوی قانونمداری و رعایت حقوق همدیگر سوق داده شود. از منظر روانشناختی دو عامل می تواند باعث رعایت حقوق همنوعان (حقوق بشر) شود. یکی نهفته در سرشت انسان ها است(nature) که به صورت ژنتیک از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد و در رواپزشکی اصطلاحا به آن temperament می گویند . دیگری با اعمال قوانین و مقررات است (native)که از طریق آموزش و یادگیری انتقال می یابد که اصطلاحا به آن trainingیاlearning گفته می شود که در واقع جایگزین کردن فرهنگ حقوق بشر است که نوعی مهار بی نظمی و خشونت محسوب می شود. در حقیقت nature فرهنگی بودن است که در ذات انسان ها نهفته است مثل فرهنگ همدلی و مهربانی که در سرشت ایرانی ها نهفته است و native فرهنگی شدن است که با آموزش و مقررات حاصل شده است. در مجموع native هزاران سال طول می کشد تا به nature تبدیل شود. در کشورهای غربی به ویژه آمریکا که چندصد سال از پدید آمدن آن نمی گذرد، فرهنگ هنوز در ذات انسان ها نهادینه نشده است. لذا چنانچه با دستورات حکومتی مهار از پلیس برداشته شود، ذات خشونت طلبی آن ها بروز پیدا می کند. چنانچه در خشونت علیه سیاه پو ستان بارها شاهد فجایع انسانی در امریکا یا اروپا بوده ایم. در ایران که فرهنگ و تمدن در ذات انسان ها نهفته است، وقوع خشونت های خیابانی، نه مربوط به فرهنگ ذاتی ایرانیان است، نه آموزش فرهنگ و مهار اکتسابی غربی است بلکه می تواند احساس مسولیت دینی جهت حفظ اصول و ارکان نظام با برداشت اصول گرایانه از احکام اسلامی چون نهی از منکر، آتش به اختیار بودن و امثالهم باشد. اما این که صدا و سیمای ایران به کرات صحنه های خشونت پلیس امریکا را نشان می دهد، به نظر می رسد علاوه بر مخالفت با خشونت های امریکائی، عادی سازی خشونت های درون مرزی که در وقایع مختلف کوی دانشگاه، وقایع 88، وقایع بنزین دی ماه 98 و امثالهم است که این روزها در فضای مجازی دست به دست می شود نیز باشد. دکتر سید سادات سپهرتاج، روانپزشک شیراز 99/03/21

اشتراک گذاری در واتساپ