دکتر سپهرتاج روانپزشک شیراز ، بخش اول شرایط آب و هوایی، سرسبزی، جنگلهای انبوه با تنوع گیاهی زیاد و به مراتب سرسبزتر از شمال ایران، تک فصلی سال به خاطر نزدیکی به خط استوا، چند فصلی روز مثلا صبح آفتاب تابستانه و شرجی، ظهر باران زمستانه و عصر هوای بهاری یا بالعکس با متوسط بارش ۲۵۰۰ میلی متر در سال، هرچند بسیار دیدنی و جذاب بود، اما الگویی از همزیستی مسالمت آمیز و هماهنگی مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، نژادی، فرهنگی توام با امنیت و آرامش، برای من جالب توجه و جذابتر بود. بُعد روانشناختی آن بارها ذهن مرا به خود مشغول میکرد. با اذعان به این که نظرورزیها در مشاهدات یکسان، میتواند متفاوت باشد، مشاهداتام را نگاشته و در قسمت پایانی دیدگاه روانشناختی آن را بیان میکنم. راهنمای فارسی زبان و شیعه افغان که از سال ۱۹۹۰ میلادی تبعه مالزی شده و در رشته حقوق در آن کشور فارغ التحصیل و با یک مالائی اهل تسنن ازدواج کرده بود میگفت، مالزیاییها تا قرن ۱۴ جنگل نشین بودند و ظاهرا ارتباط چندانی با دنیای خارج نداشتند. به علت اینکه سواحل زیبای آن به عنوان لنگرگاههایی در مسیر حرکت کشتیهای تجاری دول مختلف از جمله چین، هند، اعراب، ایران، اروپا و… بود، تجار در حین عبور در آن منطقه اتراق و با جنگل نشینانی که هر ازگاهی به آن.ها نزدیک میشده، ادویهجات جهت خوشمزه نمودن طمع غذا و داروهای گیاهی از گیاهان متنوع جنگلی جهت مداوا به تجار و مسافران عرضه میکردند باعث شد به تدریج از جنگلها به سمت ساحل کشانده شده، با دیگر مردم جهان آشنا شوند. آن ها تا قرن ۱۴ طبیعتپرست بودند و در همین مراودات با فرهنگ و ادیان مختلف از جمله بودایی، هندی و اسلام آشنا شده، دینها و فرهنگهای مختلف را برگزیدند. هم اکنون ۵۹% مردم آن کشور مسلمان شافعی که همه مالایی هستند، ۱۹% بودائی با اکثریت چینیتبار، ۹% مسیحی با اکثریت چینیتبار، ۶% هندو با اکثریت هندیتبار و مابقی ادیان و فرق دیگر یا بدون دین هستند. اما تا حدود ۶۰ سال پیش مدنیت چندانی نداشتند. از ۵۵ سال قبل تحولات حکومتی و شکلگیری کشور مستقل مالزی با سرعتی انفجاری شروع شد. هم اکنون کشوری با ۳۰ میلیون جمعیت، سالانه ۳۰ میلیون توریست دارد. دومین منابع درآمد ارزی آنها صنعت توریسم است. کشوری که در طول سال چندین روز را به عنوان اعیاد و بزرگداشتها جشن میگیرند. (اعیاد مسلمین، بودا، هندو…) علاوه بر مالاییها که اصالتا اهل مالزی هستند، شهروندانی از کشورهای چین، هند و دیگر کشورهای همسایه طی سالها و قرنها در آن کشور در کنار هم زندگی میکنند. هیچگونه مراسم عزاداری نیز در آن کشور برگزار نمیشود. جشنهای عروسی مسلمانان در ماه رمضان که روزه میگیرند بیش از ماههای دیگر سال است. همه ساله از سراسر دنیا جهت لذت بردن از این کشور سراسر سبز و زیبا که مدنیت و شهرسازی آن قدمتی نداشته و مدرن است، دیدن میکنند. مردم مالزی به ویژه خانمها همچون توریستها آزادانه با پوششهای مختلف اعم از حجاب اسلامی مقنعه با بلوز-شلوار یا کت-شلوار به طوری که یک نخ موی آنها پیدا نیست تا پوششهای به صورت تاپ-شلوارکهای بلند یا کوتاه، آستین حلقه- دامن کوتاه و بدون روسری در خیابان، مراکز عمومی یا تفریحگاهها با آرامش خاطر رفت و آمد میکنند. شهر کوالالامپور (به زبان مالائی= دورودخانه موازی گل آدود) به عنوان پایتخت با دیگر شهرها یا استانهای مالزی از لحاظ شهرسازی، سرسبزی، مدنیت و بعد مسافت فاصله قابل ملاحظهای ندارند. کاخ نخست وزیری، وزارتخانهها و دیگر مراکز دولتی به جز وزارت کار و تجارت داخلی در شهر جدید و زیبای Putrajaya پوتراجایا در ۲۵ کیلومتری کوالالامپور استقرار دارند. هرچند کوالالامپور دارای خیابانها و بولوارهای وسیع و برجهای بلند مرتبه(۴۰-۵۰ طبقه) بیشتری است. جالبتر اینکه مردم مالزی نه تنها در اعتقادات و آیینهای دیگر ادیان دخالت نمیکنند بلکه به دگراندیشان احترام گذاشته و به طور مشترک در جشنها و شادیهای یکدیگر شرکت میکنند. آنچنان.که پیدا بود خانمهای محجبه با خانمهای نیمه برهنه که در کنار هم کار میکردند، رفتاری مهربانانه با همدیگر و مراجعین داشتند. اغلب نیز متبسم و خنده رو بودند. شاید هم به نوعی آنها هیچ توجهی به نوع پوشش و فرهنگ متفاوت ندارند. علیرغم انتظارِ ما مسلمانهای ایرانی، زنان مسلمان و محجبه مالزیایی نیز در جشنها و رقصهای خیابانی همچون دیگر مردم آن دیار شرکت میکنند.(قطعهای از فیلم آن پیوست میشود.( کارمندان ادارات دولتی، همچون کارکنان بخش خصوصی در نوع پوشش آزادند. امنیت برای حضور خانمها اعم از توریست یا شهروندان در خیابانها و دیگر مراکز در روز یا شب یکسان و بدون هیچگونه مزاحمتی است. طی یک هفته من شاهد هیچگونه مزاحمت خیابانی برای خانمها نبودم. بخش دوم قانون اساسی مالزی اجازه داشتن هر مذهبی را به شهروندان میدهد.طبق وعدههای نخست وزیر سابق مالزی شکل جدیدی از اسلام به نام Islam hanheri (اسلام پیشرفته) با محوریت ارزشی بودن در بهاء دادن به کار سخت، صداقت، صبر، مدیریت کارآمد، ایمان به خدا و تقوا در حال شکلگیری است. شاید این شکل جدید از اسلام برگرفته از متن جامعه باشد که با نگاهی اجمالی به زندگی، برخوردها و ظاهر رفتاری چند فرهنگی آن کشور، الگویی از زندگی مترقی با محور احترام به همنوع(فارغ از رنگ، نژاد، دین، فرهنگ…) توام با ساختاری منظم، بدون افتخارات تاریخی هزاران ساله، هر انسانی را به تحسین وا میدارد. ظاهرا نظم و ترتیب در کشور مالزی الگوبرداری از کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس است که عمدتا تحت نظارت و مدیریت ژاپنیه پیاده شده و استمرار یافته است. نوع حکومت مالزی و رانندگی نیز به سبک کشور انگلستان است. زیرا تا سال۱۹۶۳ میلادی کشور مالزی از جمله جزائر چندگانه و مجزا تحت مستعمره انگلیس بوده است. در سال ۱۹۶۳ جزایر چندگانه تحت عنوان واحد کشور مالزی شکل گرفته و مستقل شده است. حکومت آن سلطنتی مشروطه و پادشاه به صورت دورهای از بین شاهان ۹ ایالت مالزی برای مدت ۵ سال انتخاب شده ولی جنبه تشریفاتی دارد. قدرت اجرایی در دست نخست وزیر است. دولت برای کودکان کشور مالزی از ۶ ماهگی دفترچه پس انداز تحت عنوان دفترچه بیمه افتتاح کرده و سالانه مبلغی را به حساب آن ها واریز می کند. قبل از ۱۸ سالگی حق برداشت ازآن را ندارند. پس از ۱۸ سالگی نوجوانان جهت تحصیل از پس انداز خود استفاده می کنند و نیازی به مساعدت مالی و هزینه کرد والدین ندارند. با استفاده از همین دفترچه، وام مکفی جهت تامین مسکن، ازدواج و شغل با سود دودرصد به جوانان تعلق میگیرد. به عبارتی هیچکس دغدغه شغل و بیکاری ندارد. رانندگی نیز به سبک کشور انگلیس از سمت راست خیابان انجام می شود و فرمان ماشینها سمت راست است. لازم به ذکر است پلیس راه و راهنمایی-رانندگی در هیچ یک از جادهها، چهار راه ها و خیابان های مالزی دیده نمی شد.(حداقل من طی مدت سفر هیچ پلیسی ندیدم) جالب توجه اینکه با هیچ موردی از تصادف، لائی کشدن، بوق و ازدحام ترافیکی مواجه نشدم.ضمن این که خط عابر پیاده نیز دارای چراغ راهنمای سبز و قرمز است که همه اعم از شهروند و توریست قوانین عبور را رعایت می کنند. قوه قضایی مالزی از جمله قوای سه گانه اما مستقل این کشور است و رئیس آن توسط پادشاه انتخاب می شود. جالب این که به گفته راهنمای فارسی زبان افغان که خود در رشته حقوق فارغالتحصیل شده بود، با کمی گلایهمندی از انتخاب ناشیانه این رشته تحصیلی علت عدم اشتغال در کار وکالت خود را پایین بودن پرونده حهای قضایی در کشور مالزی و رکود کار وکالت ذکر می کرد. ایشان میگفت دادگاهها یکی از کم ارباب و رجوعترین مراکز حکومتی کشور مالزی است. تا جاییکه عروس و دامادها یکی از مراکزی را که جهت تهیه عکس و فیلم انتخاب میکنند، جلو ساختمانهای دادگستری است.(شاید هم این اقدام با نیت سوگندنامه در تعهدات همسری باشد.) قسمت سوم: مهاتیر محمد من سالیان قبل مالزی را با نام دکتر مهاتیر محمد میشناختم. سیاستمداری روشنفکر که از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ میلادی (۲سال بعد از انقلاب اسلامی ایران) نخست وزیر مالزی بود. در سفر به مالزی جویای توسعه و سازندگیهای دوران حاکمیت وی شدم. سیاست خارحی او برای مردم کشورش تحسین برانگیز است. در سالهایی که کشورهای کمتر توسعه یافته، عامل توسعه نیافتگی خود را به گردن عوامل خارجی میاندازند، مهاتیر محمد راه تعامل با دنیا را برگزید. تا جایی که زبان رسمی دانشگاهها، مراکز عالی و مدارس زیادی را به انگلیسی تغییر داد. با ایجاد نمودن محیطی امن و آرام برای سرمایهگذاری، اجازه داد شرکتهای چند ملیتی با وارد کردن و انباشت تکنولوژی در کشورش به فعالیت بپردازند. با این توصیف که تا سقف ۶۰% از سهام شرکتهای ثبت شده را اجازه داد به خارجیها اختصاص یابد. لذا با مشارکت دادن مردم مستعد کشورش در ۴۰% سهام این کارخانهها بخش قابل ملاحظهای از نرخ بیکاری و فقر را جبران کرد. مالیات بر درآمد برای شهروندان مالائی ۲۸% و برای خارجی ها تا ۴۸% وضع شد. مهاتیر محمد اجازه نداد صنایع مادر مانند شرکتهای آب، گاز، برق، فرودگاهها و شرکتهای عظیم عمرانی، دولتی شوند. حتی شرکتهای کوچک را هم که دولتی بودند خصوصی کرد. (البته نه از نوع خصولتی) به طور خلاصه با تعامل نزدیک دولت با بخش خصوصی به مالائیها این توانایی را داد که خیلی راحت به تجارت بپردازند و سود آن را از طریق مالیات به حساب دولت واریز کنند. او به جای سیاست واردات به ویژه واردات چینی، ضمن توجه ویژه به باز نشدن اسکلههای غیر مجاز، سیاست واردات تکنولوژی با هزینه کشور مبداء را انتخاب کرد. او نام این سیاست را ” حمایتگرایی سازنده” گذاشت. تا سال ۱۹۸۰ بیش از ۵۰% مردم مالزی زیر خط فقر بودند. (برخی آمارها تا۷۰ درصد عنوان میکنند) او این میزان را به زیر ۴% رساند. مهاتیر محمد در سال ۲۰۰۵ در سفرش به ایران جمله جالبی در قیاس ایران و مالزی گفت که گویای “فیکس شدن در گذشته” مردم ایران در تاریخ چند هزارساله خود در مقابل پیشرفت برقآسای کشور مالزی به معنی واقعی” اینجا و اکنون” است. جملهی مهاتیر محمد این بود: ایران یکی از پیشگامان تمدن بوده است که مالزی درمقایسه با آن هیچ است، اما ما توانستیم بسیار سریع پیشرفت کنیم. در مجموع به نظر من سرعت پیشرفت مالزی از ژاپن هم برقآساتر بوده است. در سیر و سفر به مالزی نکات تعجب برانگیز زیادی وجود دارد. با توجه به این که تمامی کشورها، نژادها، ادیان، فرهنگها به طور مستمر به کشور مالزی در گروههای جمعی و غیر جمعی هجوم آوردهاند اما به نظر میرسد تهاجم فرهنگی به فرهنگ و دین آنها آسیبی وارد نکرده است. چنانچه زنان محجبه همچنان محجبه ماندهاند در حدی که حتی یک تار موی آن ها پیدا نیست. زنان غیر محجبه هم همچنان غیر محجبهاند. از طرفی شاهد نابسامانیها و ناهنجاری جنسی و ناامنیهای ناموسی در معابر و خیابانها نیستند. هرچند قضاوت در مسایل دینی به عهده کارشناسان دینی است. اما به نظر من اگر ادیان را به دوبخش اصلی تقسیم کنیم، یکی مناسک دینی که در ادیان یا فرق مختلف میتواند کاملا متفاوت باشد و دیگری اخلاق دینی که جزء مشترکات تمام ادیان و فرق، حتی آنهایی که سکولار هستند یا دین ندارند، است. در کشور مالزی به وضوح میتوان به این نکته پی برد که احترام به مناسک دینی دگراندیشان و عدم دخالت در آن باعث همگرایی ادیان مختلف شده است. ( مناسک دینی مثل نماز، روزه، عبادات، ذبح شرعی، حجاب… در دین اسلام که به نوعی نه تنها برای هر دین اختصاصی است بلکه جزء حقوق شخصی هر فرد در باورهای دینی و اعتقادات اُخروی است) همان چیزی که بالعکس آن باعث واگرایی میشود.اما در اخلاق دینی که شامل رعایت حقوق دیگران، عدم (دزدی و اختلاس، تهمت-افتراء، دروغ، کم کاری و کم فروشی) کمک به همنوعان… و از مشترکات همه ادیان است و در قاموس غیر معتقدان به ادیان نیز تحت عنوان “انسانیت” وجود دارد و رعایت یا عدم رعایت آن تاثیر وافری در زندگی و امورات دیگران میگذارد، مورد توجه همگان بوده و ادیان مختلف را به همسویی و نقطه عطف نزدیک شدن به همدیگر سوق داده است. نظم و ترتیب چنان در آن کشور نهادینه شده است که در هرکوی و برزن چشم نوازی میکند. برای مثال قیمت اجناس به ویژه البسه و وسایل الکترونیکی در تمامی فروشگاهها حتی فروشگاههای عظیمی که در قلهی کوهها جهت گردشگران تاسیس شده است، یکسان و همه دارای بارکد تعیین شده هستند. بخش چهارم و آخر: دیدگاه روانشناختی ۱- اروین یالوم یکی از رواندرمانگران مطرحی است که بیش از دیگر پژوهشگران روانشناسی به روش درمانی (Here&Now) زندگی در اینجا و اکنون، اعتقاد داشت. ضمن اینکه این روش از زندگی را مختص رواندرمانگران نمیداند و بر این باور است که به کلیه سطوح زندگی در جامعه قابل تعمیم است، میگوید وقتی هریک از ما با دقت به درون ذهن خود مینگریم متوجه خواهیم شد که آگاهی ما یا توسط گذشته اشغال شده یا در افکار آینده غوطهور است. لذا ظرفیت خالی چندانی برای وضعیت و شرایط فعلی ندارد. چنانچه تمرین کنیم که در اینجا و اکنون زندگی کنیم، ظرفیت آگاهی ما خالی میشود. وقتی ظرفیت آگاهی ما خالی شد، آگاهی ما پر از آگاهی به “اینجا و اکنون” میشود و در پی آن آماده تفکر و برنامهریزی برای وضعیت نوین میشود. از طرفی وقتی آگاهی ما توسط گذشته یا آینده اشغال است، عمدتا در فکر آسیبها و عوامل آسیبرسان هستیم و ذهن ما دائما متوجه مکانیسمهای دفاعی جهت مقابله با عوامل آسیبرسان میشود.در صورتی که اگر آگاهی ما از گذشته و آینده خالی شود، مناسبترین و سادهترین ابزار در دست ما برای ابداع راهکارها و ساختن یک زندگی دلخواه میشود. در زندگی یکی از سختترین کارها، رها کردن و دورانداختن گذشتهِ غیر مفید است. زیرا چنین گذشتهای باعث اشتغال ذهن به کدورتها، نفرتها و اوج گرفتن توقعات و انتظارات است و ذهن با انحراف از موضوع اصلی، با دست یافتن به این راه میانبر در جهت سرپوش گذاشتن بر رنجهای آزار دهنده، با فرافکنی خود را سرگرم میکند. بخش عظیمی از وقت افراد نیز صرف غبطه خوردن یا مقابلهجویی میشود. رها کردن این حالت برای ذهنهای عادت یافته کار دشواری است. اما انسانهای کمال یافته میتوانند با جرات و شهامت گذشتههای بیخاصیت را رها کرده، سپس زیستن را به معنای واقعی درک کنند. حکومت و مردم مالزی به نظر میرسد روش “اکنون و اینجا” را برگزیدهاند و آن را عملا در پیشرفت و سازندگی کشورشان به کار گرفتهاند. بدین معنا که در گذشته خود که شاید ناخوشایند بوده فیکس نشدهاند، دائما دنبال مقصر نگشتهاند و مسیر انتخاب راهکار مناسب را در پیش گرفته، خود و کشورشان را از جهان سوم به جهان اولیها رساندند. ۲-از نقطه نظر روانشناسی تعاریف متعددی برای عادت شده است ازجمله: مولفههایی که به افراد امکان میدهد برای نخستین بار کار سختی را انجام دهند ولی با تکرار آن به صورتی درخواهد آمد که بدون سختی، تجزیه و تحلیل و ناهوشیارانه تداوم مییابد. عادت مساوی با سختیهایی که در اولین رفتار عادتی غالباً در افرادی که یک نوع رفتار را بروز میدهند ناشناخته میماند زیرا لازم نیست ضمن بروز وظایف رفتاری عادی، شخص به تجزیه و تحلیل آن بپردازد. گاهی عادتهایی که بروز مییابند اجباری و گاهی اختیاری هستند. جریانی که سبب میشود رفتارهای انسان به صورت خودکار ظاهر شوند، جریان ساخت عادت نامیده می شود. عادات کهن را به سختی میتوان از بین برد و نیز عادات جدید را به سختی میتوان شکل داد زیرا الگوهای رفتاری که تکرار میشوند در راهگذرهای عصبی انسان نقش بستهاند. اما میتوان از طریق تکرار، عادات جدید را شکل داد. هنگامی که رفتارها به صورت دائمی تکرار شوند در پیوند میان متن و عمل افزایش اساسی دیده میشود. این امر شدت خودکار شدن رفتار را در متن میافزاید. ساخت عادت جریانی است که طی آن یک رفتار از طریق تکرار منظم پس از مدتی به صورت خودکار یا ناخودآگاه جلوه مییابد. جریان ساخت عادت ممکن است آهسته باشد اما پایدار خواهد شد. مثال عینی آن اتفاقاتی است که در همسویی و همگرایی ادیان و فرهنگهای مختلف، درخصوص کنار گذاشتن برخی عادات کهن و رویآوری به عادات جدید و مشابه، در کشور مالزی ایجاد شده است و هم اکنون مردم کشور مالزی از هر قوم و نژاد یا از دین و آیینی با رفتارهای پرآموزی شده مشترک به صورت عادتی و غیر هوشیارانه عمل میکنند. برای نمونه مسلمانان هم همچون دیگر ادیان، با عادی سازی رفتار اکنون توجهی به ظاهر برهنه و محرک زنان در خیابان ها و میادین ندارند.