روش خودشناسی، تقدیم به مشتاقان و تشنگان معنویت و انسانیت
دکتر سید سادات سپهرتاج، روانپزشک شیراز ۱۴۰۰/۱۰/۳۰
✳️ بسیاری از ما مشتاق هستیم به کمال انسانیت و معنویت برسیم اما راهکار عملی آن را نمی شناسیم.
✳️ برای داشتن زندگی سالم، شاد و با نشاط برای خود و کمک کردن به دیگران نیاز است ابتدا خودمان را بشناسیم و با کل وجودمان آشنا و مواجه شویم.
بسیاری از ما تلاش میکنیم احساسات منفی یا خصوصیات بدمان را انکار و یا پنهان کنیم تا در جامعه پذیرفته شویم. این احساسات همان سایهها یا نیمهی تاریک وجودمان هستند که همیشه برای روبرو شدن با آنها مقاومت میکنیم. حتی دوست نداریم سری به زرادخانه ای که این احساسات و خصلت های نامطلوب در آن مخفی شده اند بزنیم و آن ها را بشناسیم. بنابرین از شناخت و تحلیل کردنشان اجتناب کرده و طفره می رویم.
کتاب نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد با ترجمه همکار روانپزشک شیرازی ام خانم دکتر شهره دالکی که اولین بار ده سال قبل که در کمسیون های پزشکی قانونی شیراز شرکت می کردم، آن را به من هدیه داد و همچنین ترجمه فرناز فرود در ایران موجود است.
این کتاب با ارائهی روشها و تمرینهای موثر کمک میکند تا از سایههای درون خود که از چشم دیگران پنهان کردهایم، آگاهی پیدا کنیم و برای رشد و ارتقای شخصیت خود تلاش کنیم.
❎ پیروان دین اسلام نیز به شکل دیگری به وجود نیمه تاریک خود تحت عنوان نفس اماره، لوامه و مطنئنه واقف هستند.
از این بُعد نیز مراحل مختلف نَفس شامل نفس اماره که پائین ترین مرتبه نفس است و گاهی به صورت سرکش افسار را به دست می گیرد و می تازد، نفس لوامه که نقش سرکوبگرانه دارد به این صورت که پس از آن که فرد کاری را انجام می دهد، او را ملامت می کند و سرزنش می کند. مطلوب ترین مرتبت نفس هم نفس مطمئنه است که مورد نظر دین جهت به کمال رسیدن است.
❎ابتدا تعریفی از نیمه پنهان وجود که توسط «کارل گوستاو یونگ»، روانشناس و فیلسوف نظریه پرداز سوئیسی ارائه شده بیان می کنم:
سایه آن قسمتی از روان است که ما دوست نداریم با نمایان شدن آن، دیده و شناخته شویم.
«یونگ» معتقد است: بسیاری از افراد از سایههای درونشان فرار میکنند و حاضر نیستند ناشناختههای درونیشان را بشناسند. چرا که از ورود به بخش تاریک وجودشان وحشت دارند؛ وحشتی که از رویکرد و نگاه نادرست انسان به این ویژگیها ناشی میشود.
✳️ در حقییت شکل گیری سایه از زمانی آغاز می شود که پدر، مادر و اطرافیان در راستای اخلاق مداری، کودک را از بسیاری مسائل باز می دارند. همه انسان ها در بدو تولد بدون سایه هستند. به عبارت ساده تر برون و درون آن ها یکی است.
اما به مرور تصمیم می گیریم برای پذیرفته شدن، بسیاری از مسائل را که مطلوب جامعه نیست، در خود پنهان کنیم.
گستره روان انسان ها طوری است که مسایل را در خود ذخیره می کند اما حذف نمی شوند. انباشت و نگهداری خصوصیات منفی و غیر قابل قبول اجتماع، در نیمه تاریک روان، انرژی زیادی را از انسان ها می گیرد. زیرا انسان دائما در تلاش است نیمه پنهانش برملا نشود.
چنانچه کسی لتواند نیمه پنهان خود را بشناسد، آن را بپذیرد و با مدیریت کردن آن ها را آشکار کند، دیگر نیاز به صرف انرژی و به تبع آن استرس و دل نگرانی یا بد خوابی نیست.
سایهها اشکال مختلفی دارند: ترس، حسادت، خودخواهی، تنبلی، فریبکاری، حساسیت، لجاجت،تکبر و امثالهم.
این ویژگیها با شدتهای متفاوتی در وجود انسانها نمود پیدا میکنند و نمیتوان معیاری مشخص برای آنها در نظر گرفت.
دبی فورد در این اثر سایههای شخصیتی هر انسان را نیمه تاریک وجود مینامد.
✳️دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود the dark side of the light chasers با بیانی ساده و روان، روشهای منظم و پیوستهای که به یکپارچگی درونی کمک میکنند را ارائه میدهد.
✳️ [ به اعتقاد من دبی فورد می خواهد بگوید برای آن که بتوانیم به سمت کمال برویم می بایست خودمان را به طور کامل بشناسیم. پس از این که ضعف های خود پیدا کردیم، بپذیریم که این خصلت ها در ما نهفته است ولی تا لحظه مطالعه این کتاب، حاضر به قبول آن خصوصیات در خودمان نبوده ایم و برای تصحیح آن ها بدون پرده با خود سخن بگوییم و در صدد بر آئیم بر بعد منفی آن ها فائق آئیم. حتی اگر نتوانستیم خصوصیات نیمه پنهان خود را بیابیم، از دوستان مورد اعتماد خود کمک گرفته و بدون استرس از آن ها بخواهیم ایرادات ما را بیان کنند. سپس بر روی آن ها تجزیه و تحلیل کرده و در عمل از وجه مثبت آن ها بهره ببریم پیشنهاد می کنم کسی که در صدد خودشناسی و رشد معنویت خود بر امده از خود بپرسد، تا کنون چند بار از دوستان نزدیکم خواسته ام ایرادات من را به من بگویند. هر وقت به این مرحله از خودشناسی رسیدیم یعنی آمادگی داریم که با خودشناسی به سوی کمال انسانیت گام برداریم ]
❎متدینین نیز بر این باورند که المومنُ مراتُ المومن
✳️ دبی فورد با استفاده از تجربیات خود و دیگران شیوههای پذیرفتن ویژگیهای انسانی را در ده فصل بیان میکند:
1️⃣ فصل اول با نام جهان بیرون، جهان درون به شرح معنی نیمهی تاریک وجود و تحلیل ویژگیهایی که به عنوان سایههای درونی انسان شناخته میشوند، میپردازد. در بخشی از این فصل آمده است: «ما به جای ترس و انکار سایههای درونی مان باید آنها را بپذیریم و آشکار کنیم. چون آنها جزئی از شخصیت ما هستند.» دبی فورد جهان درون را منشاءتمام اعمال و رفتار انسان می داند. از طرفی جهان درون را بسیار گسترده تر از جهان بیرون می داند.
2️⃣ فصل دوم با عنوان به دنبال سایهها به بیان این موضوع میپردازد که چطور بعد از شناسایی سایههای درونمان، با آنها مواجه شده و خود واقعیمان را بپذیریم.
3️⃣ فصل سوم با تیتر جهان در درون ماست شروع میشود. در این بخش، انسان و جهان بیرونیاش را به این شکل توصیف میکند که هر کدام از انسانها نمونهی کوچکی از کل عالم هستیاند و تمام دانش کل عالم را در خود دارند.
4️⃣ در فصل چهارم، بهیاد آوردن خود دربارهی پدیدهی فرافکنی توضیح داده میشود؛ رفتار غیرارادی و ناهشیارانه که انسان سایههای خود را به دیگران نسبت میدهد و تصور میکند این ویژگی در دیگران وجود دارند.
در پایان این فصل تمرینی برای کشف جنبههای پنهان وجود ارائه میشود.
5️⃣ فصل پنجم سایهات را بشناس تا خودت را بشناسی نام دارد. توضیح میدهد که چگونه هر شخص میتواند با آگاه شدن از سایهها، موفق به شناخت خود واقعیاش شود. بعد از شناخت کامل خود، انسان به جایی میرسد که باید تمام جنبههای مثبت و منفی خود را بپذیرد.
6️⃣ در فصل ششم با عنوان من آن هستم توضیح میدهد و در این رابطه بیان میکند: «هنگامی که ویژگیهای منفی را در خود بپذیریم و آنها را جزء وجودمان بهشمار آوریم، دیگر نیازی به تایید نداریم. زیرا میدانیم که هم ارزشمند هستیم و هم بیارزش، او معتقد است تنها در این وضعیت میتوانیم استعداد و خلاقیت خود را بازیابیم.
7️⃣ در فصل هفتم به نام در آغوش کشیدن نیمهی تاریک در قالب چند راهکار به مخاطب آموزش میدهد که شخصیتهای درون خود را بشناسد، نیمهی تاریک وجودش را در آغوش بگیرد و به موهبتهای زندگی حتی اگر خواستنی و دلخواه او نیستند، پی ببرد.
8️⃣ فصل هشتم که با عنوان خود را از نو تعبیر کن آغاز میشود با بیان شیوههای آموزشی به مخاطب توضیح میدهد که چگونه به نیروی الهی دروناش احترام بگذارد و به خود اجازهی ابراز هر آنچه که هست را بدهد.
9️⃣ فصل نهم بگذار نور وجودت بدرخشد دربارهی رها شدن و شکوفایی انسان است. دبی فورد بیان میکند که حقیر شمردن خود کمکی به جهان نمیکند بلکه انسان به این دنیا آمده تا شکوه و جلال الهی که درونش است را تجلی ببخشد.
🔟 در فصل دهم نیمه تاریک وجود، مؤلف انسان را در ساختاری کامل و بههمپیوسته بازتعریف میکند و به تفسیر مفهوم تعهد میپردازد. او از مخاطب خود میخواهد که برای تحقق رویاهایش بجنگد و تا سر حد توان خود زندگی کند.
دبی فورد در هر فصل با بیان داستانهای واقعی از خود و اطرافیانش، مفاهیم مورد نظرش را به شکلی قابللمس در اختیار مخاطب میگذارد. همچنین در پایان هر بخش، تمرینهایی ارائه میدهد تا بتوان این مهارتها را در خود بهوجود آورد.
به امید رسیدن به کمال اخلاق و انسانیت توسط دوست داران انسانیت